♥▓..:(setayesh):..▓♥
ashegoneh
عاشقی بود به اسم دریا و معشوقی بود به اسم ساحل . دریا همیشه در تلاطم بود
نظرات شما عزیزان:
تا هر طوری که شده نظر ساحل رو به خودش جلب بکنه و بتونه عشقش رو به ساحل
تقدیم بکنه .
ثانیه ها .... دقیقه ها .... ساعت ها .... روزها .... هفته ها .... ماه ها
.... سال ها .... قرن ها و هزاران و هزاران و هزاران سال دریا فکر کرد و
فکر کرد و تلاش کرد تا بتونه ساحل رو عاشق خودش بکنه . ولی نشد که نشد .
تا اون موقع دریا نمیذاشت که امواج احساسش به ساحل برسن . حتی نمیذاشت ساحل
صدای اونارو بشنوه . آخه فکر میکرد ساحل ممکنه دوسش نداشته باشه . ولی یه
روز با خودش فکر کرد که برای یک بار هم که شده یه کاری رو امتحان بکنه . به
همین خاطر هم تمام عشقش رو به شکل موج های کوچک درآورد و همشون رو به سوی
یاحل فرستاد . وقتی ساحل این عشق رو دید و فهمید که دریا چقدر دوسش داره
تصمیم گرفت که اون هم عاشقانه دریا رو دوست داشته باشه . ساحل از اون به
بعد از دریا خواست که عشقش رو با همون موج ها و صداشون به اون نشون بده .
ساحل هم به دریا اجازه داد تا با موج هاش هر شکلیکه میخواد به ساحل بده .
برای همینه که دریا خمیشه مواج هست . و موج عشقی هیت که دریا نثار ساحل
میکنه . هرچقدر این امواج بزرگتر باشند شدت علاقه ی دریا به ساحل بیشتر هست
و اونها در حال معاشقه هستند .
ولی متاسفانه آدما فکر میکنند که این مواقع دریا عصبانی هست و فکر میکنند
دریا طوفانی هست . در حالی که اصلا اینطوری نیست . در ضمن از وقتی که دریا
و ساحل عاشق هم شدند تا حالا کسی نتونسته اونها رو از هم جدا بکنه .
هرجا دریا باشه ساحل هم هست و هر کجا که ساحل باشه دریا هم اونجاست
Design By : P I C H A K . N E T |